سرتیتر صفحه جدید


var ic = 67;

var title = new Array(ic);



title[0] = 'يه روز دو تا تنبل ميرن بانک ميزنن، اولي ميگه بيا پولا رو بشمريم. دومي ميگه: ولش كن فردا راديو ميگه! ';
title[1] = ' غضنفرمیره دكترمیگه آقای دكترمن فراموشی گرفته‌ام. دكتر میگه: چندوقته این بیماری رو دارین؟ غضنفرمیگه: كدوم ّبیماری؟ ';
title[2] = 'غضنفر به زنش ميگه: زن مهريه‌ات را بگذار اجرا تا با پولش خونه بخريم!';
title[3] = 'يه پسره به دوستش ميگه: بيا بريم دريا.
دوستش ميگه: نه اگه غرقشم مامانم منو ميكشه!
';
title[4] = 'آمریكاییه میخواسته غضنفر ضایع كنه می‌برتش تو آمریكا و بهش میگه: زمین را بكن. غضنفر بعد از100متر كندن به یک سیم میرسه، آمریكاییه بهش میگه: ببین ما از100سال پیش تلفن داشتیم!
غضنفر هم یارو رو می‌برتش تو شهرشون و بهش میگه: بكن، آمریكاییه بعد از100متر كندن به چیزی نمیرسه، غضنفر بهش میگه ببین ما از100سال پیش موبایل داشتیم!
';
title[5] = 'به غضنفر میگن: نظرت راجع به ماه رمضان چیه؟
میگه: والا خیلی خوبه فقط یه کم زولبیا بامیه اش رو زیاد کنن بهتر میشه!
';
title[6] = 'به غضنفر میگن بابات به رحمت ایزدی پیوست،
میگه: رحمت ایزدی دیگه کیه؟
میگن: نه منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت،
میگه: دیار باقی دیگه کجاست؟
میگن: یعنی دار فانی رو وداع گفت،
میگه: دار فانی دیگه چه جور داریه؟
میگن: یعنی رخت از این دنیا بربست،
میگه: منظورتون رو نمیفهمم!
میگن: احمق، بابات مرد،
میگه: احمق خوتی، بابا دیگه کیه!
';
title[7] = 'غضنفر جلوی یک عابر بانک ایستاده بود و التماس می‌کرد: تو می‌تونی دو میلیون تومان به من قرض بدی، می دونم که داری، کمکم کن، به خدا بهت بر می گردونم!';
title[8] = 'به غضنفر ميگن: دوست داری بابات بميره ارثش به تو برسه؟
ميگه: نه، دوست دارم بکشنش تا ديه هم بگيرم!
';
title[9] = 'قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش می‌خواست، هر وقت من را می‌دید،
می‌گفت یک سری به ما بزن!
';
title[10] = 'غضنفر مبره سیگار فروشی و میگه: آقا سیگار برگ دارین؟
فروشنده میگه: خیر.
غضنفر میگه: پس یک بسته كوبیده بدین!
';
title[11] = 'غضنفر را برای بار پنجم به جرم دزدی می‌برن دادگاه
قاضی میگه: خجالت بکش این دفعه‌ی پنجم که میای دادگاه.
غضنفر میگه: خودت خجالت بکش که هر روز اینجایی!
';
title[12] = 'به غضنفر میگن: حالت چطوره؟
میگه: سلام میرسونه!
';
title[13] = 'از غضنفر می‌پرسند: چرا حمام نمیری؟
میگه: یه مدته دارم چرک خشک کن می‌خورم، دیگه چرکی ندارم که برم حموم!
';
title[14] = 'فالگیر: فردا شوهرتون میمیره!
زن: اینو كه خودم میدونم، تو غذاش سم ریختم. بهم بگو گیر پلیس میفتم یا نه!
';
title[15] = 'غضنفر داشت می‌رفت بهشت زهرا، بهش میگن چرا با خودت کمپوت می‌بری؟
میگه: آخه ‌گل گیرم نیومد!
';
title[16] = 'به غضنفر یه توپ فوتبال نشون میدن و می‌پرسن این چیه؟
غضنفر میگه: خب معلوم دیگه، این زمین شطرنج !
';
title[17] = 'غضنفربرای اولین بار میره حمام، بعد از دیدن دوش میگه: جل الخالق، مگه آب هم رنده می‌کنند!';
title[18] = 'غضنفر تلفن میکنه به 118 و می‌پرسه: ببخشید امسال چهارشنبه سوری، چندشنبه می‌افته؟!';
title[19] = 'به بچه خسیسه میگن: وقتی میری سره یخچال، خوراكی چی میخوری ؟
میگه: كتک!
';
title[20] = 'به غضنفر میگن: با ریلكس جمله بساز.
میگه: رفتم باغ وحش با گوریل‌عكس گرفتم!
';
title[21] = 'معلم از دانش آموز میپرسه: آخرین دندونی كه در دهان درمیاید چیست؟
دانش آموز: دندون مصنوعی!
';
title[22] = 'بچه: بابا اون چی بود دیشب افتاد رو سر و کلم؟
پدر: کتم بود.
بچه: آخه کت که اینقدر سنگین نیست.
پدر: درست پسرم، آخه خودم هم توش بودم!
';
title[23] = 'یک نفر در و پنجره ساز بوده، میره خواستگاری، ازش میبرسن: چکاره‌ای؟
میگه: ویندوز نصب می‌کنم!
';
title[24] = 'شرلوک هلمز با واتسون میرن بیرون شهر و تو چادر میخوابن، نصفه‌های شب شرلوک هلمز واتسون رو بیدار میكنه میگه: به آسمون نگاه كن چی میبینی؟
واتسون: یه عالمه ستاره!
هولمز: از اینهمه ستاره چی میفهمی؟
واتسون: از چه نظر؟ ستاره شناسی؟ الهیات؟ فلسفه؟ از كدوم زاویه بگم؟ تو چی میفهمی؟
هولمز: احمق! چادرمونو دزدیدن!
';
title[25] = 'غضنفر ميره تهران، وقتی ترافيک و شلوغی تهران رو ميبينه، ميگه: اه، عجب تشييع جنازه‌ای!';
title[26] = 'مادر: پسرم اسفناج بخور آهن داره، برات خوبه.
پسر: من تازه آب خوردم می‌ترسم زنگ بزنم!
';
title[27] = 'غضنفر: به خدا من دیوانه نیستم، من نویسنده‌ام، یه کتاب 500 صفحه‌ی بنام "صدای پای اسب" نوشته‌ام.
دکتر: بله، کاملاً درسته، فقط تو 500 صفحه کتاب یک کلمه نوشتی اونهم "پیتیکو ... پیتیکو ... پیتیکو"
';
title[28] = 'غضنفر از دوستش می‌پرسه: کجا به دنیا آمدی؟
دوستش میگه: خب معلومه، تو بیمارستان.
غضنفر میگه: آخی، حتماً مریض بودی!
';
title[29] = 'پسر: مامان، چرا ژاپنی‌ها چشماشون تنگه؟
مادر: آخه چون چشم دیدن همدیگرو ندارند!
';
title[30] = 'از غضنفر می‌پرسند: نبوغ داری؟
میگه: خیر، من فقط یک بوق دارم که روی ماشینم وصله!
';
title[31] = 'از یه بچه می‌پرسند: اسم بابات چیه؟ میگه: گاو!
می‌پرسند: چرا گاو؟ میگه: آخه همش به من میگه گوساله!
';
title[32] = 'به غضنفر میگن با صداقت جمله بساز؟
میگه: صدا ... قطع شد!
';
title[33] = 'غضنفر از طبقه 100 یک ساختمان بلند می‌پره پایین، به طبقه 50 که میرسه میگه: خب تا اینجاش که به خیر گذشت!';
title[34] = 'از غضنفر می‌پرسند: کلمه نخست وزیر به انگلیسی چه می‌شود؟
میگه: First and under!
';
title[35] = 'غضنفر میره پمپ بنزین، باک ماشینشو پر میکنه و میگه چقدر شد؟
مامور جایگاه میگه: 450 تومان.
غضنفر با تعجب میگه: آقا من بیدارم یا خوابم! یه چک بزن توگوشم تا بیدارشم؟
مامور جایگاه میگه: احمق جان، حالت خوب نیست، بجای بنزین گازوئیل زدی!
';
title[36] = 'زن غضنفر میره سونوگرافی، دکتره بهش میگه: خانم بچه‌ات پسره.
زن غضنفر میگه: ازش بپرس اسمش چیه؟
';
title[37] = 'غضنفر می‌خواست بره کره خورشید، همه بهش می‌گفتند: نرو از گرما جزغاله می‌شی.
غضنفر میگه: نگران نباشید، برنامه ریزی کردم شب برسم!
';
title[38] = 'از غضنفر می‌پرسند: چرا به مرغت، اینقدر آب جوش میدی؟
میگه: آخه میخواهم تخم مرغاش آب پز بشه!
';
title[39] = 'غضنفر یک چک میبره بانك ملی که وصولش کنه،متصدی میگه: مال سیباست.
غضنفر میگه: نه بابا من فکر کردم مال پرتقالاست!
';
title[40] = 'غضنفر پاش درد میگیره، قرص مسكن میگذاره تو جورابش!';
title[41] = 'دو تا دختر داشتند با هم صبحت می کردند. دختر اولی می‌پرسه: تو چرا اینقدر به نامزدت علاقه نشون میدی؟
دختر دومی میگه: میدونی، آخه اون پولداره، ... مهربونه، ... پولداره، ... جوونه، ... پولداره، ... قد بلنده، ... پولداره ...
';
title[42] = 'ازیك كچل می پرسن: سرتو باچی می‌شوری؟
میگه: با شیشه پاكن!
';
title[43] = 'به بچه خسیسه میگن: وقتی میری سر یخچال، خوراكی چی میخوری؟
میگه: كتک!
';
title[44] = 'غضنفر وقت مرگش وصیت می‌کنه که: من خودم سی سال نماز خواندم، نمی‌خواد برام سی سال نماز بخوانید فقط سی سال وضو بگیرید، چون همیشه یادم می‌رفت وضو بگیرم!';
title[45] = 'غضنفر داشت با دوتا خر فوتبال بازی می‌کرد. بهش میگن چرا با خرها فوتبال بازی می‌کنی؟
میگه: اینها آنقدر هم خر نیستند تا حالا دوتا گل به من زده‌اند
';
title[46] = 'از یک دختر بچه دبستانی می‌پرسند: دوست داری چکاره بشی؟
میگه: دوست دارم عروس بشم!
';
title[47] = 'غضنفر آشغال ميره تو چشمش ساعت 9 مياد دم در!';
title[48] = 'غضنفر نفس نفس زنان از دستشويي میاد بیرون، ازش می‌پرسند: مگه كوه كندی؟
ميگه: نه كوه ساختم!
';
title[49] = 'به غضنفر ميگن: با جام جم جمله بساز؟
ميگه: من صبحها كه از خواب پا می‌شم جام جم مي‌كنم!
';
title[50] = 'به غضنفر میگن: فرق لامپ با مهتابی چیه؟
میگه: لامپ گرده ولی نور میده، مهتابی درازه ولی نور میده!
';
title[51] = 'غضنفر میره ساندویچی میگه: یه نون اضافه با یه نون اضافه بدین!';
title[52] = 'عاقد: آیا وكیلم شما را بامهریه 14 عدد كارت سوخت و 1000لیتر بنزین به عقد آقای داماد در بیاورم؟
همه داد می زنن: عروس رفته گازسوز بشه!
';
title[53] = 'یه روز غضنفر و دوستش میرن سوراخ لایه ی اوزن رو بدوزن، خودشون اون طرف لایه‌ی اوزن می مونن!';
title[54] = 'یه روزغضنفرمیره توجنگل می‌بینه روباهه خوابه، میگه خوب شد خوابه وگرنه گولم میزد!';
title[55] = 'به غضنفر میگن: بستنی كیمی رو چه جوری میخورن؟
میگه: میگذارن لای نون، بعد سیخشو میكشن!
';
title[56] = 'گاوه كارت سوخت میخوره، شیرش سهمیه بندی میشه!';
title[57] = 'تو امتحان رانندگی، تابلو خطر را به غضنفر نشون می‌دهند و می‌پرسند: این علامت چیه؟
میگه: به قطره چكان نزدیک می شوید!
';
title[58] = 'از غضنفر پرسیدن: نظرت درباره "كی با كی" رئیس جمهور كنیا چیه؟
میگه: باید دید كی با كی دوسته و كی با كی دشمن!
';
title[59] = 'به غضنفر میگن با پرسش جمله بساز؟
گفت: دو پرس غذا سفارش دادم، هر دو پرسشو خودم خوردم!
';
title[60] = 'معلم به شاگردش میگه: بگو ببینم، گور خر از چه خانواده‌ایه؟
میگه: آقا ما تازه اومدیم توی این محل، همسایه‌ها رو نمیشناسیم!
';
title[61] = 'یه نفر از غضنفر میپرسه: آقا این خیابون کجا میره؟
میگه: والا من چهل ساله تو این خیابون زندگی میکنم ولی تا حالا ندیدم جایی بره!
';
title[62] = 'دوتا ولگردرو میگیرند میبرنشون كلانتری،از اولی میپرسند خونت كجاست؟
میگه: خونه ندارم.
ازدومی میپرسند: خونه توكجاست؟
میگه: من همسایه ایشون هستم!
';
title[63] = 'ازخسیسه می‌پرسند: ماشین تو چه جوری میشوری؟
میگه: هر وقت بارون میاد می‌برمش تو كوچه!
';
title[64] = 'به غضنفر میگن سخترین كاره دنیا چیه؟
میگه: نمک تو نمكدان ریختن!
میگن: چرا؟
میگه: چون سوراخش خیلی ریزه!
';
title[65] = 'به غضنفر میگن: با كوچه جمله بساز؟
میگه: نمیدونی نون بربری با كوكو چه مزه‌ای داره!
';
title[66] = 'به غضنفر میگن: معمولاً نوار چی گوش میدی؟
میگه: ماكسل!
';

function pickRandom(range) {

if (Math.random)

    return Math.round(Math.random() * (range-1));

else {

var now = new Date();

return (now.getTime() / 1000) % range; } }

var choice = pickRandom(ic);

document.writeln('<p align="justify" dir="rtl" style="margin-top: 0">' + title[choice] + '</p><p align="center" style="margin-bottom: 0">Powered by: <a target="_blank" href="http://www.ghooti.blogfa.com" style="text-decoration: none">www.ghooti.blogfa.com</a></p>');
گزارش تخلف
بعدی